بیماری لوک اروپایی

لوک اروپایی، تحت نامهای لوک خوش خیم ، لوک بدبو، لوک اسید عامل آلودگی منطقه ای شفیره های زنبوران عسل می باشد. شدت آن ، به تنهایی یا همراه با لوک آمریکایی، آنرا در گروه مشهور به بیماریهای واگیر جا داده است . در سال ۱۹۰۴، هم زمان با کشت باسیلوس لاروا یک آلودگی دیگر در شفیره ها تشخیص داده شد که علایمی مغایر با لوک آمریکایی داشت و بعنوان لوک اروپایی شناخته شد. با وجودیکه این بیماری به قاره اروپا محدود نبود.

عامل بیماری :
برخلاف لوک آمریکایی، لوک اروپایی یک آلودگی است که توسط باکتریهای گوناگون ایجاد میشود. مشهورترین عوامل عبارتند از:

میکروب ملی سو کوکوس پلوتونیوس یا استرپتوکوکوس پلوتون:
بموجب تحقیقات وایت White ، مهمترین عامل ایجاد کننده بیماری است ، این میکرو ارگانیسم به شکل کوکسی یا دانه های تسبیح ، چند شکلی ، معمولاً بصورت کم و بیش گرد به قطر یک میکرون است.این میکروب گاهی بصورت تک تک و گاهی بصورت رشته یا دانه های تسبیح، ولی اغلب بصورت توده مشاهده میشود و گرم مثبت است. این میکروب هاگدار یا اسپور دار نمیشود ، لذا مقاومت آن محدود است، یک سال در شرایط خشکی و بیست و پنج روز در شرایط معمولی میتواند زندگی کند.

میکروب باسیلوس آل ویی:
نقش این میکروب در سال ۱۸۸۵ بوسیله دو نفر به نامهای Cheshire و Chayne که بیماری را بطور تجربی ایجاد کردند ، روشن گردید. کار آنها بعداً توسط محققان دیگر، Borchert و Timasec ،تایید گردید. این میکروب یک باسیل گرم مثبت به اندازه۲ – ۷× ۸/۰-۲/۱ میکرون میباشد و می تواند تولید اسپور نماید. این اسپور ها از اسپور های باسیلوس لاروا به مراتب بزرگتر و اضلاع موازی دارد. مقاومت آن کمتر و میتواند ۳۰دقیقه در ۱۰۰ درجه سانتی گراد مقاومت نماید.

میکروب آکروموباکتر اوریدیس :
یک باسیل گرم منفی ، که تولید اسپور نمی نماید و میتواند به تنهایی یا با سایر عوامل پاتوژن ایجاد بیماری نماید. نسبت به سایر عوامل از اهمیت کمتری برخوردار است. میتواند مرگ لاروی را که قبلاً آلوده شده ، تسریع نماید.

میکروب استرپتوکوکوس فکالیس:
این باکتری اغلب همراه سایر اجرام آلوده کننده یا میکروبها مشاهده میشود ، در برخی موارد این باکتری شدیداً غالب است و همچنین میتواند علایم مشخص ایجاد نماید.

میکروب باسیلوس لاتروسپروس:
این میکروب دارای یک اسپور جانبی میباشد . توانایی بیماریزایی آن مورد بحث است. انتقال تجربی جرم انجام و بیماری نیز ایجاد شده است.
دخالت باکتریهای گوناگون در این بیماری هر کدام ایجاد بیماری لوک اروپای با علایم مشخص می نمایند. احتمال دخالت ویروس ها در ایجاد بیماری وجود دارد، اما تئوری دخالت یک ویروس معین مردود است. برخی موارد ویروس عامل لارو کیسه ای با استرپتوکوکوس فکالیس از عوامل ایجاد کننده لوک اروپایی می باشند، که لاروها علایم مشخصه لوک اروپایی را نشان داده و میتوان حضور این ویروس را به میزان بالا تشخیص داد. همچنین در هنگام حمله ویروس فلجی حاد (APV )به زنبوران، که به شفیره ها و زنبوران بالغ از طریق واروای ماده منتقل میشود، علایم معین لوک اروپایی دیده میشود. دخالت میکرو ارگانیسم های مختلف در ایجاد لوک اروپایی موجب ارایه تفسیر های مختلف توسط محققین شده است. گروهی تئوری وجود یک نوع لوک اروپایی را علی رغم وجود عوامل گوناگون ایجاد کننده بیماری پذیرفته اند. این نظریه می گوید که علایم ثبت شده گوناگون مربوط به انواع اختصاصی بیماری نمیباشد.

گروهی با توجه به عامل یا عوامل ایجاد کننده و علایم مخصوص، بیماری خاصی را مطرح می نمایند.
· لوک اروپایی معمولی با اجرام غالب استرپتوکوکوس پلوتون و باسیلوس آل ویی
· لوک اروپایی حاد با جرم غالب باسیلوس آل ویی
· لوک اروپایی مزمن با جرم غالب استرپتوکوکوس فکالیس .

عوامل مستعد کننده:
عامل مستعد کننده ای که بطور عموم پذیرفته شده ضعف تغذیه ای است . در بعضی از مناطق معلوم شده که وقتی کلنی های قوی با یک دوره بارندگی ، سرما یا خشکی طولانی مواجه می شوند که در تأمین گرده اختلال ایجاد شود، یا در بعضی از اوقات سال که میزان گرده کاهش می یابد. بیماری ظهور می نماید. تضعیف کلنی به هر دلیل ،تغییرات جوی، اختلال در توازن گروههای جمعیتی کلنی ، وجود عوامل بیماری زای دیگر (واروا) ، در بروز بیماری میتواند اهمیت داشته باشد .

بیماریزایی :
در موقعیت بروز بیماری ، عامل از طریق مواد غذایی به لاروها منتقل و با رسیدن به روده میانی به شکل سریع تکثیر میشود. آلودگی محدود به روده بوده و منجر به سپتی سمی نمیشود. لارو در اثر محرومیت از غذا و رشد سایر باکتریها تلف میشود.

علائم :
 

بروز علایم لوک اروپایی در مرحله باز بودن شفیره ها ، در اغلب موارد تشخیص بیماری را آسان می نماید. شفیره ها موزاییک مانند و بوی مخصوص دارد که کم و بیش قابل تشخیص و متفاوت با بوی لوک آمریکایی است. لاروها در کف حجره ها مشاهده میشوند. کم و بیش شکل و قطعه بندی خود را حفظ کرده اند ، ولی اغلب وضعیت غیر طبیعی دارند، به دیواره حجره چسبیده نیستند، کشدار نبوده ولی نرم میباشند و با لمس کردن به راحتی پاره میشوند. رنگ سفید صدفی خود را از دست داده ، سپس زرد و سرانجام قهوه ای میشوند. بعد از خشک شدن ، لارو ها به پلاک هایی تبدیل شده که به سادگی از دیواره حجره جدا میشوند.
علایم فوق در زمانی که استرپتوکوکوس پلوتون و باسیلوس آل ویی غالب باشد مشاهده میشود. ولی زمانی که بیماری لوک مزمن یا شفیره های فاسد باشند، علایم تفاوت میکند.

لوک مزمن:
گروهی از لاروها بعد از بسته شدن درب حجره ، تلف می شوند. در ب حجره ها فرو رفته ، لاروها به رنگ بلوطی در آمده ، گاهی کشدار مثل لوک آمریکایی ،بدون اینکه بوی خاص استشمام شود. لاروها پس از خشک شدن بشکل پولک بلوطی تیره درآمده که بسادگی قابل جدا شدن است و توسط زنبوران خارج میشود.

اپیدمیولوژی:
عامل آلوده کننده توسط مواد غذایی وارد روده میانی لارو می شود. هر سه نوع لارو به آلودگی حساس هستند. بیماری لاروهای جوان را مبتلا کرده و در مرحله بازبودن شفیره ها آنها را مبتلا کرده و قبل از بسته شدن درب حجره تلف میشوند. نحوه انتقال آلودگی در سطح کلنی، شبیه لوک آمریکایی است ولی با شدت کمتر و چون لارو تلف شده کشدار نبوده و پلاک ها به دیواره حجره چسبیده نیستند ، پیشگیری بیماری توسط زنبوران نظافت گر سهل است. تکثیر و توسعه بیماری در سطح زنبورستان و منطقه، به فاکتورهایی که برای سایر بیماریها، مطرح است، بستگی دارد. بیماری معمولاً به چند کلنی یا زنبورستان محدود میشود، از یک زنبورستان به زنبورستان دیگر و از سالی به سالی تفاوت های زیادی در بیماری مشاهده میشود. اغلب عود بیماری در بهار رخ میدهد. و اغلب بطور خود بخود با مساعد شدن وضعیت غذایی و آب و هوایی بیماری ناپدید میشود. کاهش گرده روی فعالیت غدد هیپوفارنژیال و ماندیبولار زنبوران پرستار و در نتیجه ، بر روی ترشح ژله رویال از نظر کمی و کیفی اثر سوء داشته، لذا لاروهای جوان دچار نقص تغذیه ای میشوند. واروا یک عامل مستعد کننده لوک اروپایی است و با آتروفی یا تحلیل بردن غدد ترشح کننده ژله رویال باعث اختلال در فعالیت غدد شده و نتیجه اش بر روی لاروها همان نقص در تأمین گرده میباشد.

پیش بینی بیماری:
حدت لوک اروپایی به مراتب از لوک آمریکایی کمتر است به این دلیل که از طرفی مقاومت عامل این بیماری از مقاومت اسپور باسیلوس لاروا کمتر است و از طرف دیگر مواد پاتوژن (لاروها، پولک ها) خیلی ساده تر توسط زنبوران نظافت گر حذف میشوند، چون نه چسبیده هستند و نه کشدار .

درمان:

درمان دارویی و همچنین پیشگیری از بروز آن شبیه لوک آمریکایی است ، مگر در آلودگی های خیلی شدید. نباید فراموش کرد که لوک اروپایی وابسته به عامل تغذیه و آنهم اغلب به عامل آب و هوایی بستگی دارد. لذا از بین بردن کلنی آلوده بجز در موارد شدید ضرورتی ندارد ، ولی حذف کادرهای آلوده اجباری است.
جهت معالجه این بیماری از داروهای آنتی بیوتیک از جمله استرپتومایسین ،سدیم سولفاتیازول و اکسی تتراسیکلین یا ترامایسین استفاده می شود. این داروها روی اسپرهای باکتری تاثیر ندارد و فقط مرحله رشدی و فعال باکتری را می کشد.
برای پیشگیری این بیماری معمولا یکی از داروهای مذکور در فوق را در دو نوبت در سال به کلنی ها تغذیه می کنند. نوبت اول در بهار و نوبت دوم در پاییز و قبل از آماده کردن آنها جهت زمستانگذرانی است. مصرف داروها در این موقع احتمال خطر آلودگی عسل را برای مصرف انسان به حداقل می رسد.سدیم سولفاتیازول معمولا به صورت پودر یا قرص به بازار عرضه می شود. طبق دستور کارخانه سازنده، آن را در شربت حل کرده و به کلنی خورانده می شود حدود یک گرم ماده خالص سدیم سولفاتیازول محلول در ۴ لیتر شربت برای پیشگیری این بیماری کافی است.
اکسیتتراسیکلین با درجات خلوص متفاوتی عرضه می شود و آن را به صورت محلول در شربت و یا به صورت خشک و مخلوط در پودر شکر به کلنی ها تغذیه می نمایند. مقدار ۲۰۰ میلی گرم ماده خالص اکسیتتراسیکلین به صورت مخلوط در پودر شکر برای هر کلنی کافی است.
برای مصرف دارو به صورت محلول در شربت بهتر است از شربت خوری های قابی استفاده شود. در صورت مصرف دارو به صورت خشک و مخلوط با پودر شکر پس از اختلاط آنها به نسبت توصیه شده باید مقدار تعیین شده را به وسیله قاشق بر روی سطح زهواره فوقانی هر قاب به صورت نواری ریخته و درب کندو بسته شود.